هم اتاقی اصولگرام ک از قضا هم کلاسیمم هست امروز سر کلاس فیزیو پا شد رفت بیرون و اخر کلاس ک تموم شد اومد کیفش و اینا رو ورداشت رفت.
خب این خ پروسه نرمالیه نمیدونم چرا از اون موقه شاید ۵ بار از من پرسیده ک ضایه بوده یا نه:| و این ک الان برداشت ب من گف انقد نگران این مسعله بوده ک ناهارشو نتونسته بخوره:|||میخواستم بهش بگم ولی روم نشد و گفتم شاید ناراحت شه از این حرفم ولی واقعا هیچکس شاید حتی متوجه نشده بود ک اون رفته بود بیرون و حتی اگه هم متوجه میشد اثن چیز خاصی نبود اخه:|ولی حقیقتش اینه ک مردم اصلا فکری نمیکنن ک بخوای بهش اهمیت بدی و حتی اگه فکری هم بکنن اهمیتی ندااره واقعا چرا بعضی وقتا انقد خودمونو اذیت میکنیم:||||