ناهموار

  • ۰
  • ۰

:"/

هم اتاقی اصولگرام ک از قضا هم کلاسیمم هست امروز سر کلاس فیزیو پا شد رفت بیرون و اخر کلاس ک تموم شد اومد کیفش و اینا رو ورداشت رفت. خب این خ پروسه نرمالیه نمیدونم چرا از اون موقه شاید ۵ بار از من پرسیده ک ضایه بوده یا نه:| و این ک الان برداشت ب من گف انقد نگران این مسعله بوده ک ناهارشو نتونسته بخوره:|||میخواستم بهش بگم ولی روم نشد و گفتم شاید ناراحت شه از این حرفم ولی واقعا هیچکس شاید حتی متوجه نشده بود ک اون رفته بود بیرون و حتی اگه هم متوجه میشد اثن چیز خاصی نبود اخه:|ولی حقیقتش اینه ک مردم اصلا فکری نمیکنن ک بخوای بهش اهمیت بدی و حتی اگه فکری هم بکنن اهمیتی ندااره واقعا چرا بعضی وقتا انقد خودمونو اذیت میکنیم:||||
  • ۹۷/۰۱/۲۶
  • bee

نظرات (۸)

چرا صورت مسئله رو پاک میکنی خب:/
پاسخ:
دلم میخواد
ترسوی بی جنبع:/
پاسخ:
واقعا درک نمیکنم ک ربطش ب شما چیه:|
ب درک انقد نگو تا از دلتنگی خفه شی
پاسخ:
من بمیرمم نمیگم^_^ ینی واقعا بمیرمم نمیگم:))))هاهاها
ب زاویه ی پانکراسم^_^
پاسخ:
-_-
میخوای امشب آدرس وبلاگتو بهش بدم مگه؟
پاسخ:
اره اره بهش بده
دلم نمیاد بگماا
فضول خان! فضول فضول
پاسخ:
مگه میدونی کیه:/ اثن شماها نمیشناسینش دختره ها راستی اینم بگم:||
نه بابا من چه بدونم همکلاسی اصولگرات کدومه اصلاح طلب کدومه
شوخی میکنم بابا به چیزمم نیس راحت باش لطفا
پاسخ:
بی ادب
باز شروع کرد
منظورم پانکراسه. نوشتنش سخته