ناهموار

بایگانی
آخرین مطالب
مطهره داره دیگه عصبی میشه از این ک همش مهمون میاد خونشون و درس نمیخونه حتی وقتایی ک میشه و این ک کلی درس داره ک مونده و این ک گلوش چن روزه درد میکنه ولی وخ نشده بره دکتر(یا تنبلی کرده) و این ک صداش گرفته و این ک جوشای ریز رو صورتش زده و این ک باید ۱۴ م بره دانشگاه و این ک باید قبل ۱۴ م بره دندونپزشکی و این ک باید همون بازم قبل ۱۴ و ی سری خرید زیادی ک کلی وقت گیر انجام بده و این ک ی سری مقاله هست از دیروزه گفتن نکا بندازه ولی دس بهشونم نزده و این ک چن وقته تو سرش افتاده فیتنس بشه ولی حال و حوصله باشگاه رفتن نداره و این ک قلم موهاش از تعطیلات قبلی تو رنگ مونده و هممهه شون داغون و بدرد نخور شده و این ک اینجا تو شهرشون تقریبا خیچ دوستی نداره ک باهاش بره بیرون و این ک امیرعلی کتابشو خط خطی کرده و این ک همش سرش تو موبایلشه و با دوستاش چت میکنه اینم همه دلیل های من برای عصبی بودن دیدی همش بی اهمیت بود؟! پس خوشحال باش:)))
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۷ ، ۱۹:۲۹
bee
چ روز طوووولااانییی ای بوود! پی نوشت:ولاکن:)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۲۲
bee

.

یه جایی نوشته بودش که، یه روزی منم میگم آسون نبود، ولی من از پسش بر اومدم:))
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۷ ، ۲۰:۱۰
bee
در منِ دلسنگ، شورِ انتظار انداختی ماهی مرداب را در جویبار انداختی‌ عشق، اقیانوس آرامی که می گفتی نبودقایقم را در مسیر آبشار انداختی !‌ فکر میکردم جواب نامه ام را می دهینامه را بی آنکه بگشایی کنار انداختی ...‌ عشق بر "جانم" حکومت می کند ای روزگار در سرم بیهوده سودای فرار انداختی‌ آخر ای عاقل به کار عشق روگردان شدیخوب شد، یک بار عقلت را به کار انداختی !#سجاد_سامانی
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۲۰
bee
تجربه میگوید آدم ها وقتی برای چیزی ارزش قایلند که فرصت داشته باشند در رسیدن به آن شک کنند...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۳۵
bee
یعنی بقیه زن ها هم این قدر زیاد با انجام دادن کار های خونه تسکین پیدا میکنن یا فقط من اینطوری ام؟!عجیب تاثیر Antidepressant داره!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۶ ، ۱۸:۴۶
bee
اثن بعضی موقه ها میگم ک اشتباه من این وسط چیه؟مگه من چیکار کردم که باید لایق این نارضایتی باشم؟! من که تلاشمو کردم، شایدم اشتباه واقعا از من نیست و از شخص یا اشخاص دیگه ایهو قطعا هم همینطوره:/خب حالا من چه طوری میتونم خوشحال باشم؟چطوری میتونم فراموش کنم؟چطوری میتونم به زندگی خوشحال قبلیم برگردم؟چرا همش به این نمیتونم و نمیشه ها فک میکنی؟میشه ازت خواهش کنم تلاشتو بکنی؟من سعی م و میکنم.شاید بتونم یه تغییری بدم.........
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۶ ، ۱۶:۳۱
bee

.

به درک . . . .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۶ ، ۱۹:۲۷
bee
خدایی وقتی عکس پورد قهوه و شکلات و لیوان خالی رو تختتتونو با کتاب یا لپ تامی ک کنارشه میبینم نمیتونم ذهنمو ازین تفکرات آزاد کنم ک چرا اول نرفتی آشپزخوته ابجوش درست کنی قاطی قهوه ت کنی بعد شکلاتتم بریزی توش بعد بیاری کنار کتابت بزاری
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۶ ، ۱۵:۲۴
bee
الان ک دارم تایپ میکنم ۲ و ۲۰ دقیقه عصره فکر میکنم امروز تا الان خوب بوده و خوب خواهد بود
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۱۰:۵۰
bee