ناهموار

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

بین من و اون اونی که بهتر بود واضحا من بودم، ولی هنوز دنبال این بود که نکنه بهترش رو پیدا کنم؟ اگه یه دختر این شکلی اومده اینطوری عاشق من شده، نکنه بهترش هم پیدا بشه؟ اگه خوبه اصلا چرا اومده با من؟ نکنه یه مشکلی داره؟ بزار عالم و آدم و فالو کنم عکساشونو ببینم ببینم بهتر نیستن؟ عمیقا معتقدم اعتقادش این بود. فقط من بودم که ساده لوحانه فقط بودم توی هر شرابطی. اگه من برای اون کافی نبودم، دلیلش این نیست که من کافی نیستم. هنوز آدم های خیلی زیادی وجود دارن که من و کافی ببینن و دنبال بهتر و بهتر نباشن. برای یه نفر دیگه تو همین جوری که هستی خوبی. چون همیشه خوبی. 

.

کشیک قبلی حدودای ساعت ده و نیم زنگ زدن که فردا نوزاد قراره اعزام بشه اکبر، فرم اعزام وارد سامانه کنم. بیمارستان خالی و ساکت بود. رفتم دفتر خدمات پرستاری. یه اتاق بزرگ بود و توش دو تا میز داشت که پشت یکی سوپروایزر نشسته بود و اون یکی منشیش. برای خودشون چایی ریخته بودن و یکی شون با تلفن صحبت میکرد. منشیه کمکم کرد فرم و پر کنم و یواش حرف میزدن. انگار که به سکوت احترام بزارن. برای خودشون چای ریخته بودن و بخاری که از چایی به سمت سقف حرکت میکرد دیده میشد. بعد چندین دقیقه متوجه دو تا مانیتور بزرگی که اورژانس رو نشون میداد شدم. چه هیاهویی! چقدر شلوغ! دوستامو دیدم. چقدر اون اتاق ساکت و آروم بود و چقدر اون مانیتور با بی صدایی اش صدا داشت. با خودم گفتم خدا بودن باید این شکلی باشه. حتما از توی مانیتور تو روغن سرخ شدن ما جلوش پلی میشه و بدون این که حتی سرش رو بیاره بالا چای اشو مینوشه با شکلات پشمکی.

  • ۰۲/۰۹/۱۷
  • bee