لیست مواردی که در حال حاضر خاطرم را آزرده کرده اند:
1- مدت زیادی در خانه بوده ام، مادرم در مورد همه همه همه مواردی که مرتبط با من است نظر می دهد و مداوم می گوید: ببین فائزه این طوری است! واقعا چرا نمی تواند قبول کند انسان ها متفاوت هستند و اهداف و خواسته های متفاوتی از زندگی دارند و دلیل نمی شود یک صراط مستقیم برای همه انسان ها وجود داشته باشد. در حقیقت عدم پذیرش من منحصر به فرد با خواسته های منحصر به فرد از زندگی. در خانه مداوم تحت نظارت و قضاوت والدینم هستم و اصلا این مورد پسندم نیست. در این مورد خوابگاه را حتی! ترجیح میدهم. و این که همگی این احساسات انتقادی به پدر و مادرم در کنار این که فکر میکنم مجبور هستن تا چند سال دیگر برای مدت زیادی ترکشان کنم آزرده ام می سازد.
2- از نظر روحی نیاز به مدتی استراحت دور از خانه دارم! در اپیدمی کرونا به سر می بریم و تحقق این امر مشکل است. هر چند اگر گواهینامه داشتم شاید میتوانستم حداقل 1 روزه با محدثه برویم فار فار اوی، ولی خب ندارم و چندین بار است که رد می شوم، و قبول شدنم برایم غیرممکن به نظر می رسد. به آموزشگاه مزخرف صادقی هم زنگ زدم و گفتند که به خاطر کرونا امتحانات رانندگی به حالت تعلیق در آمده است. البته این دو مورد بود که در یک مورد ذکر گردید. هر دو به یک میزان آزار دهنده هستند.
3- مقاله PTC برای بار دوم ریوایز خورده و حتما بازنگری اش را من باید انجام بدهم! غلط کردم که صفر تا صد یک کار را به عهده گرفتم، باید مثل همه بقیه مرده خواری کنم و یک تیکه از یک مقاله را نوشته و اسمم را در لیست همکاران جای دهم! دریغ که این کار ها به من نیامده است.
4- رزیدنت لاشی را به خاطر دارید؟ کاشف به عمل آمد که من هم دست کمی از وی ندارم و با علم به این که قرار نیست بهش احساسی داشته باشی باهاش Fliriting کردم. هر چند متوجه شدم وی ابدا تمایل به پنهان کردن نیات خویش ندارد و من هم ندارم اما وی از من پیشی گرفته است و در صورتی که باهاش تصویری صحبت نکنی تمایلی به صحبت کردن باهات ندارد :))))) من هم به دو دلیل موافق نیستم: 1- عدم وجود پرایوسی کافی در خانه 2- توی ویدیوکال زشتم آخه!!!! قشنگ آدم را 32 درجه زشت میکند. 3- وی هم زیبا نیست و خیلی ترن آف است اصلا این تماس تصویری. دیگر در موردش این را بگویم که تمایل شدیدی به ساپورتیو نشان دادن خود از نظر روانی و هم چنین ابراز من قدرتمند هستم را دارد. تمامی مدتی که باهاش Flirting کردم شاید 16 ساعت بود و بعدش فهمیدم اگر طولانی مدت به این رابطه مزخرف لانگ دیستنس ادامه دهم آرامش روانی ام را از دست میدهم و باهاش کات کردم:)) و از آن جا به بعد هم چنان سعی بر ادامه دارد اما من میدانم وی اصلا تایپ من نیست و نباید به مسخره بازی ادامه دهم.
5- کرونا! امانم را بریده! نه میتوان به راحتی و بدون عذاب وجدان از خانه بیرون رفت، نه هیچی. باید همینطوری بشینی توی خانه و فقط زنده بمانی! ای کاش ایمنی میداد حداقل! ایمنی هم نمی دهد! آدم را به وحشت می اندازد،پس کی قرار است ریشه کم شود؟ آدم از پاسخ هیچی میترسد. تا کی اینطوری باشیم؟
6- به علت تمامی موارد بالا، روی درسم تمرکز کافی ندارم و تقریبا از امتحانات قبلی به اینور هیچ درسی نخوانده ام. این موضوع هم بسیار آزار دهنده است. هر چند الان کمه بهش فکر میکنم دست خودم است.
7- عدم باشگاه. احساس میکنم دیگر هیکل سابق را ندارم و سکسی نیستم. لاغر و چرب شده ام و مس عضلانی ام کاهش یافته. ناراحتم میکند که کی قرار است دوباره شبیه همان موقع هایی بشوم که بدنم را دوست داشتم؟