ناهموار

بایگانی
آخرین مطالب
اقا من قبلنا اینجوری نبود:(همش استرس دارم ک:(الان تو فرجه هاییم همونطور ک گفتم:/فک کنم برسم بخونم ولی بازم استرس دارم اه:/معده م درد میکنه همش://
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۰
bee
لحظاتی توی زندگی هست که ازشون بشدت متنفری و فقط میخوای که به برهه های خاصی از گذشتهبرگردی یا اینکه بع آینده بری.الان توی یه همچین لحظاتی به سر میبرم.از این برهه و از این لحظه خوشم نمیاد.از زندگیم متنفرم .امروز فرداست که تمومش کنم.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۵۵
bee
به نظرم اگه حس بدی به ی نفر داری خیلی لزومی نداره که بهش بگی..ولی اگه از کسی خوشت میاد یا اخلاقی داره کهتو از اون اخلاقش خوشت میاد یا اینکه اثن اون آدمو دوس داری!باید باید باید بهش بگی.باید بهش بگی که دوسش داری قبل از اینکه یه روزی برسه که دیگه نتونی یا اینکه دیر شده باشه.باید اینارو گفت.من که شهامتش و ندارم.پی نوشت:تا الان این حس و ک کسی رو دوست دارم و باید بهش بگم و شهامتش و ندارم و فقط به دو نفر داشتم که کرییتور هام هستن:)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۵۳
bee
سلام!روز های اول فرجه هارو میگزرونیم!امروز روز سومه..حدودا یک ماه فرجه داریم.بیشتر تصمیم دارم پست بزارم و گزارش کار هام و اینجا بنویسم:)آخر امروز گزارش کار مینویسم:)امروز یکشنبه 14 خرداد هستشجزوه فیزیولوژی 1 رو خوندم.تا حدودی از فیزیولوژی خیالم راحت شد ولی ابدا دلیل نمیشه ک فیزیو رو تموم کده باشم.گایتونم باس نگا بندازم.فقط از سرم فلنی ردش کدم:)اندام تحتانی رو شروع کردم:)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۲۶
bee
کانسپت مپ م پذیرفته شد!گواهی هم براش گرفتم.ولی چیزی ک هست اینه ک برای اراپه دادنش وقت زیادی واسه تمرین کردن نذاشتم و این بزرگترین اشتباهم بود ک باعث شد رتبه نیارم:(ابروییشن هارم ننوشته بودم بعد قبل اراعه م ک منتظر دارو بودیم چن نفر اومد خیلی تحقیر امیز گفتن ک عه نمیدونم پوستر شما ابروییشن فرم نداره و اینا بعد منم اوسکول فک کدم حالا چ چیز مهمیه!بعد کلللی الکی غصه شو خوردم در حالی ک اثن داور براش مطرح نبود اون!یا مثلا ایده کیوار کدم خیلی باحال بود!یاذم باشه دفه های بعدم بزارم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۷
bee
باورم نمیشه چقد زود شد اول خرداد96!ینی سه ماه از سال 96 گذشت!امروز تولد مامانه ولی من دانشگام و فقط زنگ زدم بهش تبریک گفتم.دیگه اینکه تا یکی دو هفته دیگه هم بیشتر کلاس نداریم و بعدش امتحاناتمون شرو میشهترم یک چقققددد زود گذشتخیلی خیلی خیلی زودتر از اونی ک فکرشو میکردم گذشتینی قراره بقیه ش م همینطوری بگذره؟!واقعا وحشتناکه....کار مهمی تقریبا نکردم این ترم ولی راضیماز ده تا 7 تا از خودم راضی مترم بعد ب خودم قول میدم کلللی \یشرفت کنمدیگه اینکه امتحان میانترم اناتمی داریم و خیلی سخنهدیگه چی بگمحرفی نیس فلن
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۳
bee
برا کنگره التهاب عصبی نتونستم چیزی بفرستم ولی برا کنگره سلولهای بنیادی ی کانس\ت م\ فرستادم ک احتمال کمی هست ک \ذیرفته بشه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۴۰
bee
خواهشششش میکنم ازت ک حتی اگه شده ی مقاله افتضاح م برا کنگره التهاب عصبی بفرستب نظرم تو شرایط الان تنها راه برگرردوندن خوشحالی ب زندگیت همینه.....
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۱۸
bee
پشیمونم ک قبلنا ب یکی از همکلاسیام ب اسم عاطفه ه حسودی میکردمهمینطور نیکی تیا مریم مص..یا عطیه آیا مریم ی و اینکه ب این رسیدم ک نباید از نوید ص برا
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۱۶
bee
الان ک دارم اینارو مینویسم دقیقا ساعت شیش و نیم عصره روز 8اسفنده.روی زمین توی خابگاه نشستم.ساکته.سحر اینجاس.خوابه.هوا بیرون یکم سرده.ترم اولم و حددودا دو هفته ای میشه ک از اومدم ب اینجا میگذره.خیلی وقته ک وبلاگ و بروز نکدمالان من ترم اولم.کلا فضای دانشگاه اونطوری ک فک میکدم نبود زیادخیلی شبیه دبیرستاننمیددونمکلا بچه هامونم خیلی تو جو کنکورن هنوز و علاوه بر اون بشدت خرخوننبعدش اینکه درسامون یکم زیاد و سخنه مخصوصا انااتومیاز حضور دو نفر از هم منطقه ای هامون اینجا حس بدی دارم چون بشدت با سهمیه اومدنولی خب ناراحتی بی مورده چون ک خیلیا هستن ک همینن و چ بسا بدترو خیلیا هم هستن ک حتی دانشگاه تهرانم قبول میشدن و اومدن اینجاب هر جالعاخه اینا حتی اندیشه و هم پیش خونی میکنن:)))خیلی اوسکول بازیهدیگه اینوهههه..ترم بالاییا خیلی برامون کلاس میان و ب نظرم ابدا کلاس گزاشتن نداره چون تنها مزیتشون ب ما اینه ک از ما بزرگترنبعد اینکهههمثل همیشه دارم دوباره ریسک میکنمریسک پذیریم خیلی بالاس نمدونم خوبه یا بد:)ولی اگ ریسک نکنم و کارایی و کنم ک همیشه همه کردن و میکنن و خواهند کرد ک منم مطمینا میشم یکی مث اوناولی اینطوری نیستبخاظر اینکه من فرق دارمولی میدونی چیهتا الان هیچ کار مهمی تو زندگیم نکردم تقریبا بخاطر همین حساس خلا میکنمحس بدیهمن الان 18سالمه و کار زیاد مهمی انجام ندادم ک واقعا تاسف بارهنگرانی دیگه ای ک دارم اینه ک وقتی ک ترم 14اینا بشم پیر بشم:(نمدونم...همش نگرانم ک جوون بودنم تموم بشه:(بخاطر همین تصمیم گرفتم ک از ثانیه ب ثانیه جوون بودنم..19سالگی..استفاده کنم و حسابیی کارایی ک باید بکنم وبکنم...دیگه چیز خاصی ندارم
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۰۰
bee