ناهموار

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰
منو در حد ی خط معرفی کنین:)) پی نوشت:منو خ بهتر ازونی ک هستم میبینین:))
  • bee
  • ۰
  • ۰

ا:///

دوستم عکس از خودش گذاشته بعد ۲۰تا کامنت از بقیه دوست و اشنا ها زیرش هس مبنی بر این ک چ ناز چ خوشگل فداتشم:/ ناموسا نصفشون چشم دیدنشم ندارن://
  • bee
  • ۰
  • ۰

آب شیکر

نسبت ب پی تی اس دی ،پی تی اس دی شدم دیگه
  • bee
  • ۰
  • ۰

های ایتس می

"واقعنی"بازدیدام خیلی زیاد شد:||||
  • bee
  • ۰
  • ۰

نوسان

امروز ظهر احساس میکردم خوشبخت ترین آدم روی زمینم اما الان حس میکنم چقد غمگینم.. این همه تغییر و نوسان؟؟ آدرس وبلاگمم گزاشتم رو بیوی اینستام:/ میخواستم اول سانسورش کنم بعد بزارم،اما حوصلشو ندارم بزا همه بفهمن اثن مگه چیه اثن مگه چن نفر اینستای منو چک میکنن ک ببینن وبسایتش عوض شده اثن مگه برای چنتاشون مهمم اثن مگه اهمیتی داره ک مهم باشم یا نه اثن مگه هر چنتاشون من برام مهم باشن مهمه ://اصل نیست اثن مهم نیس هیچی مهم نیست
  • bee
  • ۰
  • ۰

الان این لحظه

احستس خوشبختی میکنم:))))
  • bee
  • ۰
  • ۰

تابستان اوایل

بالاخره تابستون از راه رسید و فکر کنم امروز سومین روزش باشهتا الان کاری ک کردم این بود ک چنتا کتاب ورق زدم و خوبه راضیم :)میدونی چیه..پاعولو کوعیلو عالیه:)به قول بابا هر کتابی با نویسندگی پاعولو کوعیلو دیدی در خریدش تردید نکن:))اینو گوش کن:...وقتی متوجه شدند با اقتدار و عامیانه از انها میخواهم به ان مرد کمک کنند یکی شان پرسید :شما یک مقام دولتی هستید؟هیچ تصوری نداشتند که من کی ام-نه خیر اما همین الان باید این مشکل را حل کنیمسر و وضع خوبی نداشتم خون ان مرد تی شرتم را لک کرده بود شلوار کوتاهم بازمانده ی یک شلوار جین قدیمی بود و خیس عرق.یک آدم معمولی و گمنام و ببدون هیچ قدرت و اختیاری بودم.چیزی نداشتم جز خستگی ده ها ساله ام از دیدن ادم هایی ک روی زمین میخوابیدند خستگی ز این ک هرگز کاری نکرده ام. این همه چیز راع عوض کرد.در زندگی لحضاتی هست ککه ادم فراتر از هر مانع و ترسی قرار میگیرد .لحضاتی هست که چشم های آدم حالت دیگری را به خود میگیرند و دیگران میفهمند بسیار جدی هستی.پلیس ها همراهم امدند و امبولانسی خبر کردند....پی نوشت:حین تایپ کردن این متن داشتم به این فکر میکردم که ی وبلاگ دیگه بزنم و قسمت های جالب کتابایی که میخونمو توش بنپسیم ولی یادم اومد ک چ قولی ب خودم دادم...تعویض تایم دات ای ار با یک تقویم و نوت موبایلم با دفترچه یادداشت و تلفن زدن به جای پی ام های متوالی...به نوشتن قسمت های جالب کتابایی ک میخونم توی همون سررسیدم ادامه میدم و میدونم پشیمون نمیشم:)
  • bee
  • ۰
  • ۰

آسمان

بعضی وقتا فکر میکنم چقد این خوشحالی لعنتیم وابسته ست....شعار دادن فایده نداره...
  • bee
  • ۰
  • ۰

Summer

و بالاخره ما هم هلو سامر شدیم:))))) . . ویرایش خواهد شد
  • bee
  • ۰
  • ۰

Sayeha,khalse

مرد باید بجنگه حقشو ب زور عرقش بگیره تو قفسش یه شیره تا که واستاده توی کفنش بمیره
  • bee