ناهموار

@

the only thing I can tell; It's not fair
We're at the end of the lineShe keeps me from closing my eyesKeeps me from sleeping at nightDon't let me goWe've been talking a whileLooking at everything brightWrote, and she asked me, I'm fineJust don't let me go[Bridge]There came a timeWhen you were the only oneYou were the only oneThe only one[Chorus]Maybe I could be your only priceMaybe you could light it whiteEven when I'm falling backYou'd still believe I triedMaybe we could be a symphonyAnd maybe I could learn to playYou could write that storyWhile I just ride the wave
تمایل زیادی به تمام کردن همه چیز دارم
انقد از منتظر اتوبوس شدن بدم میاد؛ اشتباه کردم در مورد تایمش الان غلضت خونم انقد زیاد شده ک کم کم جامد میشه:|
از بدی های گرم شدن هوا اینه ک باس مواظب باشی مورچه های کمتری زیر پات له شن
بعضی وقتا رفتارای خودمو درک نمیکنم

`

توییتی ک نیلو میزاره دو روز بعد سه برابر توییتای خامنه ای ک از ی ماه قبل گزاشته لایک میخوره؛ اینجا هم باید از سیاهی لشکر های رزرو استفاده کنن آخه حواسشون کجاست.
ب نظرم این ک موفقیت های گذشته مون و خ بولد کنیم و بهشون بنازیم خیلی زشته و مای الان و از پیشرفت بیشتر باز میداره و نقطه.
نفرین ب این او سی دی ک زندگی نزاشته برام
هلاک شدم امروز از خستگی البته بیشتر خستگیم بخاطر اینه ک کارام نتیجه نداد لعنت