ناهموار

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

شب شنبه

فی الواقع هیچکودوم از کاراییو ک باید میکردم نکردم و به هیچکودوم از قولایی که به خودم دادم عمل نکردم و از اینجا متنفرم و اصلا دلم میخواد بمیرم و انقد اعصابم از همه چی خورده که اثن تمایلی ندارن به این اهمیت بدم که بقیه در موردم چی فکر میکنن که فلان کارو کردم یا فلان کارو نکردم یا هر چیز دیگه. ای کاش میشد که همه چیز اینطوری نبود. و ای کاش میشد یا ازین جا برم یا که اثن انصراف بدم ولی هیچکودومش نمیشه. اولی میشه منتها. فقط از این زندگی یه پوسته توخالی برام مونده که دلم میخواد بندازمش دور. واقعا این زندگی ای نیست که لایقش باشیم... جدی نمیشه اینجوری باید فکری به حال خویش کنم گسسته شدم
  • ۹۷/۰۹/۰۳
  • bee

نظرات (۱)

ببین من نمیدونم تو کی هستی و مشکلت چیه ولی فکر میکنم شناخت و اولویت بندی مسائل رو دست کم گرفتی.لازم نیست همیشه پرفکت باشه تا مجبور شی سخت ترین راه رو انتخاب کنی.در حقیقت گاهی اصلا نمیشه پرفکت باشه